سپر خدا را بر افراز

چگونه در برابر شرارت ایستادگی کنیم

هفتاد سال پیش، پنج مرد، هر یک با قلبی مشتاق و روحیه تسلیم پذیری، دل به اعماق جنگل‌های اسرار آمیز اکوادور سپردند تا صدای انجیل را به گوش قومی دور افتاده، وورانی‌ها، برسانند. جیم الیوت، پیت فلمینگ، اد مک کالی، نیت سینت، و راجر یودریان، پیش از عزیمت در کنار یکدیگر ایستادند و رو به طرف آسمان سرودی را با صدای بلند زمزمه کردند که «بر تو آرام می‌گیریم، ای سپر و مدافع ما». آن‌ها می‌دانستند که در پیش رو، جاده‌ای است پر از خطر. اما در دل، تنها تیکه گاه شان خدایی بود که هم سپر شان بود و هم مدافع.

این سفر، پایان زمینی این جمع بود. همان جا، بر ماسه زار های آرام رود کورارای، زندگی شان با خون شهادت امضا شد و به درواز‌های شکوه‌بار آسمان قدم نهادند.

«پنج تن اکوادور» بعدها به عنوان نماد شهامت و شهادت در تاریخ خادمین مسیحی شناخته شدند. اما این قصه، تنها قصهٔ ایشان نیست. خدمت در سرزمین‌های دور، هنوز هم صحنه‌ی نبردی پر مخاطره است. چه می‌شود که مردان و زنان، آسایش و جان خویش را برای پیام نجات فدا می‌کنند؟ از کجا می‌آید آن شجاعتی که در دل مرگ، نام مسیح را فریاد می‌زند؟ و ما، که شاید فرسنگ‌ها دور از آن میدان‌ها ایستاده‌ایم، چطور می‌توانیم به چنین شهامتی دل ببنیدم؟

تنها پاسخی که باقی می‌ماند، ایمان است؛ ایمان همان چیزی است که «او که پسر خود را دریغ نداشت، بلکه او را در راه همهٔ ما فدا ساخت...» (رومیان ۸: ۳۲).  

       برداشتن سپر ایمان

«برداشتن سپر ایمان» در واقع ضرورتی همگانی برای هر ایماندار واقعی است، نه صرفاً برای کسانی که در میادین دور و پر خطر خدمت می‌کند (افسسیان ۶: ۱۶). پولُس، با ظرافتی تمام، ما را فرا می‌خواند تا در هر شرایط چه خوش و چه نا خوش این سپر را به دست گیریم. چرا که سربازی که سپرش را کنار نهاده، حتی در سکوت میدان، طعمه‌ی تیرهای دشمن خواهد شد. سرباز نیکو، همواره در خفا و آشکار، مهیای حمله است.

راه مسیح پر اس سنگلاخ است؛ راهی که با آزمایش، مخالفت، و گاه جفا همراه است. نجات، ما را از درگیری با درد‌های این جهان فاسد برکنار نمی‌دارد. برعکس، هرچه قدم های مان در وفاداری محکم‌تر شود، فشار‌ها و تهدیدها نیز افزون تر می‌گردند. پس حکمت ایجاب می‌کند که دل مسیحی واقعی همیشه آماده باشد.

پولُس، با فرمان به بر گرفتن سپر، ما را به ایمانی پویا نه ایمانی منفعل و نه تسلیمی به سرنوشت فرا می‌خواند. چنین ایمان، در واقع ایمانی است که ویلیام کری آن را چنین توصیف می‌کند «امید به کارهای بزرگ، و تلاش برای کارهای بزرگ». آری، آگاهی از حاکمیت خدا و یقین به پیروزی نهایی ملکوت او، دل‌ها را جسور می‌سازد؛ جسارتی که بسیاری را به دل خطر برده و برای برخی حتی به قیمت جان تمام شده است.

       چیستی و جوهر سپر ایمان

اعتماد سرباز به سپر خویش، تا زمانی سودمند است که سپر واقعاً استوار باشد؛ و گرنه، اگر سست بنیان و از پر ساخته شده باشد، چه سود؟ صرف در دست گرفتن آن کافی نیست بلکه ماهیت و جوهر آن است که تعیین کننده است. پس، سپر ما کیست و چیست؟

سپر ایمان، چیزی جز وجود خود خدای متعال نیست؛ آری، این اوست که تمامی تدابیر و دسیسه‌های شریر را نقش بر آب می‌کند و حیله‌های او را در هم می‌شکند. چنان‌که آیین دوگید، عالم و مفسیر کلام خداوند چنین می‌گوید «پولُس در اینجا این نکته را بیان نمی‌کند که ایمان، به تنهایی و فی نفسه، توانایی دفاعی خارق‌العاده‌ای در برابر شیطان دارد. بلکه مقصود این است که ایمان، را از حملات اهریمنی شیطان حفظ می‌کند و مصئون می‌دارد، چرا که ایمان حقیقی، دست در قدرت بی‌کران و حراست مطلق خود خداوند می‌افکند و از آن مدد می‌جوید.»

سپر مسیحی واقعی، چیزی جز پروردگار قادر متعال کائنات نیست.

سپر مسیحی واقعی چیزی کمتر از پروردگار قادر متعال گیتی نیست؛ او که جهان را با کلام خود آفرد و اکنون کائنات را با قدرت کلام خویش نگاه می‌دارد (عبرانیان ۱: ۳؛ ۱۱: ۳). خواهر و برادر ما در مسیح، نه «تنگدستی، نه پریشانی، نه آزار و جفا، نه قحطی، نه عریانی، نه خطر و نه شمشیر» می‌تواند تو را از محبت خدا جدا سازد (رومیان ۸: ۳۵).

پیکانی که فرو می‌نشیند

به کارکرد و اثر بخشی سپر نیز بنگرید. این سپر تنها تیرهای آتشین خصم را باز نمی‌گرداند؛ بلکه آن‌ها را فرو می‌نشاند و خاموش می‌کند (افسسیان ۶:‌ ۱۶). آن‌ها را ناتوان و از اعتبار ساقط می‌سازد. خداوند حکمران مطلق گیتی، که موضوع ایمان ماست، پیکان‌های آتشین ابلیس را خاموش می‌سازد.

این جهان، و به طور خاص ابلیس، نیرو و حاکم تاریکی، در پی آن است که شما را از قدم زدن با مسیح منحرف کرده و وسوسه کند تا به نا فرمانی‌ها و گناهانی که پیشتر در آن زندگی می‌کردید، بازگردید (اَفسسیان ۲:‌ ۱ – ۲). وسوسهٔ برای تفرقه، مستی، تلخی، بی عفتی، خود محوری در زندگی زناشویی یا خشم نسبت به فرزندان تمام آنچه پولُس در افسسیان مطرح کرده در همه این‌ها اعتماد داشته باش که همان خدا که تو را نجات داده، تو را حفظ نیز خواهد کرد. زمانی که احساس می‌کنی گم شده‌ای، سپر ایمان را محکم بگیر و ایمان داشته باش که «زیرا آن که در شماست بزرگتر است از آن که در دنیاست» (اول یوحنا ۴: ۴).

خواهر و برادر عزیز ما در مسیح، یورش خصمانهٔ ابلیس هرگز سرانجام ظفر خواهد یافت حتی اگر هستی مان را از ما بگیرد. آنگاه که خداوند اراده بر انجام امری کند، بی‌شک آن را محقق می‌ئازد و او وعده داده است که تمامی شمار برگزیدگان را به ساحت ملکوت خویش رهنمون خواهد کرد. چنین یقین راسخ، ما را به فدا کردن جان در مسیح انجیل بر می‌انگیزد. و آن دم که خداوند حتی از واپسین نفس مقدسین خود بهره جوید تا قوم برگزیده‌اش را گرد آورد و سلطنت خویش را گسترش بخشد، اهریمن محو و نابود می‌گردد.

مرگ آن پنج تن از خادمان انجیل در اکوادور، شعله‌ای بود که آغاز گر ایمان آوردن عده‌ای قوم وورانی شد. این برادران،‌روزی از دروازه‌های جلال و شکوه خواهند گذشت و تا ابد در کنار همان مردانی خواهند زیست که جان شان را فدا کردند تا این ها با خبر خوش خداوند از طریق ایمان به مسیح آشنا شوند. پیکان‌های آتشین فرونشستند!

سپر را باهم برداریم

هنگامی که خداوند ما را به پوشیدن زره روحانی فرا می‌خواند، انتظار ندارد که تنها پا به میدان بگذاریم. همان گونه که سربازی تنها، طعمه‌ی دشمن می‌شود، ایمانداری که از جماعت مقدس، از بدن زنده‌ی مسیح کلیسای محلی جدا شده باشد، نیز در خطر سقوط قرار می‌گیرد. روزی صحنه‌ای در فیلمی دیدم که گروهی اندک از سربازان، در محاصره‌ی دشمنی پر شمار قرار گرفته بودند. آنان سپر‌های خود را چنان به هم قفل کردند که از هر سو از پیش رو، عقب، و حتی از بالا در امان بمانند. آنجا بود که قدرت حقیقی در اتحاد شان نمایان شد. اگر یکی از آنان سپر خود را رها می‌کرد، دیگران سپر خود را چنان جا به جا می‌کردند که هیچ نقطه‌ی بی پوشش نماند.

ما نیز در مسیر ایمان، گاه خسته می‌شویم. گاه بار جنگ روحانی بر دوش مان سنگینی می‌کند. در چنین لحظاتی، به همراهی دیگران نیاز داریم کسانی که بازوی ایمان مان را نگه دارند. زمانی که در کلیسای محلی جمع می‌شویم، با هم می‌سراییم، با هم دعا می‌کنیم، با هم کتاب مقدس را مطالعه می‌کنیم و با هم زیر صدای موعظه‌ی کلام مقدس خداوند می نشینیم. با هم در فرایض مقدس شرکت می‌کنیم و یکدیگر را در پرستش، توبه، و یادآوری حقیقت همراهی می‌نماییم. ما به یکدیگر یادآور می‌شویم که سپر ایمان را برداریم و بر آن خدایی توکل کنیم که نجات مان داد و در مسیح با یکدیگر پیوستمان داده است. ما نیز، همچون آن خادمین، با هم می‌خوانیم که

«از. آن توست این نبرد، و تویی سزاوار تمامی ستایش،

و آنگاه که از دروازه‌های شکوه و جلال بگذریم،

چون پیروزمندان، در حضور تو، تا ابد آرام خواهیم گرفت.»

پنج خادم شهید در اکوادور نیک می‌دانستند که ایمنی و آسایش در این جهان فانی، هرگز به ایشان وعده داده نشده است. اما بر یقینِ بی تزلزل وعده‌ای ایستاده بودند که خداوند، امنیت ابدی را به فرزندانش عطا می‌کند. گرچه نیزه‌های زمینی، جسم شان را درید، اما ایمان فعال که داشتند ایشان را از دروازه‌های شکوه آسمانی عبور داد و به استراحت‌گاه جاودان در حضور مسیح رساند.


راین رابرتسون به عنوان ريس سازمان (Reaching & Teaching) خدمت می‌کند؛ سازمانی که عمیقاً متعهد به تعلیم کلام پروردگار و بشارت خبر خوش در میان ملت‌هاست. او همراه همسرش، اِرین، و سه فرزند شان در شهر لوئیز ویل کنتاکی سکونت دارند و به عنوان یکی از مشایخ کلیسای Third Avenue در این شهر خدمت می‌کند.  

Previous
Previous

Next
Next