علامت دابّة الارض (هیولای موعود) کدام است؟ (مکاشفه فصل ۱۳)
این مقاله بخشی از مجموعه «فرازهای دشوار» است.
«۱ و اژدها بر شنهای کنار دریا ایستاد.
آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میآید. ده شاخ داشت و هفت سر، با ده تاج بر شاخهایش؛ و بر هر سرش نامی کفرآمیز نوشته شده بود. ۲ آن وحش که من دیدم به پلنگ میمانست، امّا پاهای خرس داشت و دهان شیر. و اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و اقتداری عظیم به او بخشید.
۱۱ آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون میآید. همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت. ۱۲ با تمام اقتدارِ وحش اوّل و به نام او عمل میکرد، و زمین و ساکنانش را به نیایشِ وحش اوّل که زخم مهلکش بهبود یافته بود، برمیگماشت. ۱۳ آیات عظیم از او به ظهور میرسید و حتی موجب میشد پیش چشم مردم آتش از آسمان بر زمین فرو بارَد. ۱۴ به سبب آیاتی که اجازه داشت به حضور آن وحش به ظهور آورد، ساکنان زمین را بفریفت و به آنها دستور داد تمثالی از آن وحش بسازند که به شمشیرْ زخم خورده، امّا همچنان زنده بود. ۱۵ به او قدرت داده شد که جان در تمثال آن وحش بدمد تا آن تمثال بتواند سخن بگوید و اسباب کشتن همۀ آن کسان را فراهم آورد که از پرستش تمثال سر باز میزدند. ۱۶ همچنین، همۀ کسان را، از خُرد و بزرگ، دارا و نادار، و غلام و آزاد واداشت تا بر دست راست خود یا بر پیشانی خویش علامت گذارند. ۱۷ تا هیچکس نتواند بدون آن علامت بخرد یا بفروشد، و آن علامتْ یا نامِ آن وحش بود، یا شمارۀ نام او. ۱۸ و این حکمت میطلبد. هر که بصیرت دارد، بگذار تا عدد آن وحش را محاسبه کند، چرا که آن، عدد انسان است. و عدد او ششصد و شصت و شش است.»
مکاشفه فصل ۱۳ آیات ۱ – ۲ و ۱۱ – ۱۸.
هیولای عظیم
یوحنا در رویای خود هیولایی را میبیند که از دل دریا بر میخیزد؛ که به دعوت و فرمان اژدها در ساحل دریا از اعماق بر میآید (۱۲: ۱۷). در اندیشه و فرهنگ عبرانی، دریا محل هرج و مرج و آشوب، تهدید و شرارت بود (به ۲۱: ۱ رجوع شود). این تصویر به روشنی بر پایهٔ رویای دانیال نبی باب ۷: ۳ استوار است، جایی که او میگوید «آنگاه چهار وحشِ بزرگ، که هر یک با دیگری تفاوت داشت، از دریا برآمدند». در کتاب دانیال، این جانوران در واقع نماد امپراتوریهای بزرگ تاریخ اند، و در ذهن یوحنا نیز بی گمان اشاره به امپراتوری روم دارد.
این پادشاهی برخاسته از دریا، نشانی از انسانیت یا مدنیت ندارد و در خدمت سعادت مردمانش نیست؛ بلکه چون جانوری درنده و بی رحم است که از گوش و خون شهروندان خود تغذیه میکند.
جانورِ یاد شده در این بخش، به احتمال قوی همان جانور چهارمی است که دانیال در رؤیای خود دیده بود (دانیال ۷:۷، ۱۹، ۲۳). این جانور در مکاشفه دارای قدرتی خارقالعاده است؛ زیرا ده شاخ دارد و بر هر شاخ، تاجی قرار گرفته است (مکاشفه ۱۷: ۱۲؛ مقایسه شود با دانیال ۷:۲۰، ۲۴). این شاخها و تاجها نماد اقتدار و سلطهٔ سیاسی اند. افزون بر آن، جانور هفت سر دارد که نشانهای دیگر از قدرت و اقتدار اوست.
اژدها نیز در مکاشفه هفت سر و ده شاخ دارد (مکاشفه ۱۲: ۱۳)، و آشکار است که اقتدار خویش را به این جانور تفویض کرده است. جانورِ مزین به شاخها و تاج هایش تقلیدی تمسخر آمیز از مسیح است (مقایسه شود با ۵: ۶ و ۱۹: ۱۲)، همانگونه که خود اژدها نیز تقلیدی تحریف شده از خدای حقیقی است.
بر هفت سرِ این جانور نامهایی کفرآمیز نقش بسته است — که احتمالاً اشارهای به دعاوی الوهیتیِ امپراتوری روم است، مانند «خداوند»، «پسر خدا»، و «نجاتدهنده» (همچنین بنگرید به ۱۷: ۳). این عناوین باز هم پرده از ادعاهای دروغین این هیولا برای مقام خدایی را فاش میسازد.
جانور یادشده صرفاً نمایندهٔ امپراتوری روم نیست؛ بلکه هرگونه ظهور شرارت و نظامهای ستمگر در طول تاریخ را در بر میگیرد، و نهایتاً بر نبرد پایانی و اوج فساد در پایان زمان نیز دلالت دارد.
هیولایی که از دریا برمیخیزد، ظاهری شبیه پلنگ دارد، با پاهایی شبیه خرس و دهانی چون شیر. در مکاشفه دانیال از چهار هیولا، هیولای اول (بابل) شبیه شیری با بالهای عقاب بود (دانیال ۷: ۴)، دومی (ماد و پارس) به شکل خرس (دانیال ۷: ۵)، و سومی (به احتمال قوی یونان) مانند پلنگ (دانیال ۷: ۶) یاد میکند. یوحنا این هیولاها را تجلی یافته در هیولای چهارم دانیال میبیند، یعنی همان جانوری که او شرح میدهد (که احتمالاً امپراتوری روم است؛ با دانیال ۷: ۷، ۱۹، ۲۳ مقایسه شود). این جانور خودگردان نیست، بلکه حکمرانی مطلق خود را از اژدها دریافت میکند، و به این ترتیب، اقتدار فرمانروایی اش منشأ اهریمنی دارد (به دوم تسالونیکیان ۲: ۸–۹ رجوع شود).
یکی از سرهای جانور، زخم مهلک داشت که از آن بهبود یافت (رجوع شود به ۱۷: ۸). بسیاری این مورد را اشاره به یک شخص خاص میدانند که قطعاً این احتمال وجود دارد. پس از مرگ نِرو در سال ۶۸ پس از میلاد، سنتی پدید آمد مبنی بر اینکه او بازخواهد گشت (شاید از پارت/اشکانیان) و دوباره حکومت خواهد کرد، و یوحنا ممکن است آن سنت را در نظر داشته است. اما اگر یوحنا در دهه ۹۰ میلادی، که محتملترین تاریخ نگارش است، مینوشت، بعید است که این سنت مدنظر او باشد، زیرا مدتها از مرگ نِرو گذشته بود. بنابراین، محتمل تر است که این اشاره به کل امپراتوری باشد. زخم مهلک، نشاندهندهٔ زوال ظاهری حکومت استبدادی است. به نظر میرسد که سلطهٔ روم از تخت به زیر کشیده و برای همیشه برچیده شده است. با این حال، امپراتوری نابود نمیشود؛ درست زمانی که به نظر میرسد استبدادش پایان یافته، قدرتش از سر گرفته میشود. این ضربهٔ به اصطلاح مرگبار، بیاثر است. در پاسخ به این امر، جهان از جانور شگفتزده میشود و به او وفاداری نشان میدهد؛ زیرا احیای امپراتوری اهریمنی، نوعی رستاخیز است، و به این ترتیب جانور بار دیگر مسیح را به تمسخر میگیرد.
پرستش هیولا (جانور)
قدرت پایداری جانور و امپراتوری او، به پرستش اژدها و جانور منجر میشود. اژدها به دلیل تفویض اقتدار به جانور، پرستش میگردد. جاور نیز به خاطر آن چیزی که به اصطلاح رستاخیز او خوانده میشود، ستایش میگردد. او در حکمتی مانند خدا، بی همتا و قادر مطلق در نظر گرفته میشود (رجوع شود به خروج ۱۵: ۱۱؛ مزامیر ۸۹: ۷). مردم این جانور یا هیولا را میپرستند، زیرا معتقدند که نمیتوان در برابر او ایستاد یا بر او غلبه کرد. همان طور که بارها در طول تاریخ مشاهده شده، مردم از پیروز حمایت میکنند.
دوبار در این آیه ذکر شده که چه چیزی به جانور یا هیولا «داده شد»: «به وحش دهانی داده شد تا سخنان نخوت بار و کفر آمیز بگوید، و اجازه یافت تا اقتدار خود را چهل و دو ماه به کار بَرَد.» عبارت «داده شد» (اِدوتِه – edothē) چهار بار دیگر نیز در این فصل تکرار شده است (۱۳: ۷ [۲ بار]، ۱۴، ۱۵). در تفسیر بر باب ۹: ۱، من از این دیدگاه دفاع کرده ام که در این ساختار مجهول، فاعل ضمنی «خدا» است هر چند اژدها فعالانه اقتدار خود را به جانور «بخشیده» است (اِدوکِن - edōken؛ ۱۳: ۲، ۴)، خداوند بر آنچه جانور انجام میدهد فرمانروایی میکند و به او اجازه و اذن میدهد تا اقتدار خود را به کار گیرد. حتی اگر خداوند آنچه جانور انجام میدهد را مقدر می سازد، اما انگیزهها یا نیّت مشابهی با شیطان ندارد. داوری خداوند «کار شگفت انگیز» اوست (اشعیا ۲۸: ۲۱)، و او بدکاران را فرا میخواند تا توبه کرده و زنده بمانند (حزقیال ۱۸: ۲۳، ۳۲)، در حالی که شیطان از نابودی مردم شادمان میشود «امور مخفی و اسرار آمیز» متعلق به خداوند است (تثنیه ۲۹: ۲۹)، و از این رو، ما نمیتوانیم رابطه منطقی بین حاکمیت پروردگار و مسئولیت انسانی را به طور کامل ترسیم یا تبیین کنیم.
تقابل هیولا با خداوند
جانور مملو از غرور است، و همانند آنتیوخوس چهارم اِپیفانِس در زمان خود، «سخنان تکبرآمیز و کفرآلود» علیه خداوند بر زبان میآورد، و بدینسان به عنوان نمونهای از جانور آتی عمل میکند (رجوع شود به دانیال ۷: ۸، ۲۰؛ ۱۱: ۳۶). چنین فعالیتی همچنین با «انسان شرور» هماهنگ است، کسی که خود را در جایگاه الوهیت قرار میدهد (دوم تسالونیکیان ۲: ۳–۴). به جانور اجازه داده شده است که اقتدار خود را به مدت چهل و دو ماه اعمال کند. برخی این دوره را یک دورهٔ سهونیم سالهٔ تحتاللفظی قبل از بازگشت عیسی مسیح تفسیر میکنند. اما احتمال بیشتری دارد که یوحنا کل دوره بین ظهور اول و دوم عیسی مسیح را توصیف کرده باشد (رجوع شود به تفسیر مکاشفه ۱۱: ۲)؛ یوحنا نه دربارهٔ روزهای دور از دسترس مخاطبانش، بلکه دربارهٔ تأثیر امپراتوری روم بر آنها مینوشت. تمامی حکومتهای تمامیت خواه که اقتدار آسمانی را به خود نسبت میدهند، نشان میدهند که آنها نیز همان جانور هستند.
یوحنا بر تقابل جانور با خداوند متمرکز است، و به صورت ویژه از کتاب دانیال الهام میگیرد. همانند آیه ۵، خود برتر بینی جانور در گفتار او تبلور مییابد، که نسبت به خداوند و نام او کفر میگوید. او از الگوی آنتیوخوس چهارم اِپیفانِس پیروی میکند، که کتاب دانیال ۷: ۲۵ دربارهٔ او میگوید: «و بر ضد آن متعال سخن خواهد گفت.» نبوت دانیال ۱۱: ۳۶ نیز محقق میشود: «او خویشتن را بر همهٔ خدایان افراشته، بزگر خواهد ساخت، و بر ضد خدای خدایان سخنان شگفت خواهد گفت. او تا به کمال رسیدن غضب، کامیاب خواهد بود، زیرا آنچه مقدرت است انجام خواهد شد.» جانور همچنین مسکن خداوند، یعنی ساکنان آسمان، را دشنام میدهد (رجوع شود به مکاشفه ۱۲: ۱۲). این مورد احتمالاً اشارهای به قوم خدا (۲۱: ۳) است و نشان میدهد که خانهٔ واقعی آنها در آسمان است. اقدامات جانور در اینجا با دانیال ۷: ۲۵ مطابقت دارد، جایی که جانور با خدا و قوم او مخالفت میکند. جانور، با در سر پروراندنِ داعیهٔ خداوندی، از هر چیز و هرکسی که به خدای واحدِ حقیقی و زنده اختصاص یافته باشد، نفرت دارد.
سلطهٔ مطلق پروردگار بر هیولا
بار دیگر، دو مرتبه مشاهده میکنیم که چه چیزی توسط خداوند به هیولا «اعطا یا داده شده است» (اِدوتِه – edothē). نخست، خداوند به او اجازه داده است که علیه مقدّسین اعلام جنگ کند و بر آنان فائق آید. این بدان معنا نیست که قدّیسین از ایمان خود دست میکشند (رجوع شود به تفسیر ۱۱: ۷). بلکه به این معناست که خداوند به هیولا اجازه میدهد تا جان آنها را بگیرد (رجوع شود به ۲: ۱۳؛ ۶: ۹–۱۱؛ ۱۶: ۶؛ ۱۷: ۶؛ ۱۸: ۲۴؛ ۱۹: ۲؛ ۲۰: ۴)؛ این امر نیز از الگوی یافتشده در کتاب دانیال پیروی میکند، جایی که دانیال در مورد آنتیوخوس چهارم اِپیفانِس میگوید: «آن شاخ به جنگ مقدسی رفت و بر ایشان استیلا یافت،» (دانیال ۷: ۲۱؛ رجوع شود به دانیال ۷: ۲۵). خداوند برای مدتی به خواستههای هیولا اجازه تحقق میدهد، به گونهای که هیولا بر هر قبیله، زبان، قوم و ملتی اقتدار خود را اعمال میکند. در اینجا ما گسترهٔ فراگیر کیش امپراتوری (فرمانروایی) و ماهیت تمامیت خواهانهٔ حاکمیت جانور را مشاهده میکنیم.
سلطه و اختیارات هیولا
اقتدار و فرمانروایی هیولا، موجب برانگیختن ترس و تحسین در میان «ساکنان زمین» میشود و آنها جانور را میپرستند. ظاهر آیه چنان است که گویی همه بدون استثنا جانور را پرستش میکنند، اما عبارت «تمام کسانی که بر زمین ساکنند» (پانتِس هوی کاتوئیکونتِس اِپی تِس گِس) یک اصطلاح فنی در کتاب مکاشفه برای اشاره به بی ایمانان است (رجوع شود به تفسیر ۳: ۱۰). این درک از طریق بند بعدی تأیید میشود، زیرا ساکنان زمین کسانی هستند که اسامیشان در کِتابِ حیات ثبت نشده است. کِتابِ حیات حاوی اسامی کسانی است که در بحیره آتش هلاک نخواهند شد (رجوع شود به دانیال ۱۲: ۱؛ فیلیپیان ۴: ۳؛ مکاشفه ۳: ۵؛ ۱۷: ۸؛ ۲۰: ۱۲، ۱۵؛ ۲۱: ۲۷؛ ۲۲: ۱۹). کسانی که وفاداری خود را نثار جانور میکنند، بدین ترتیب نشان میدهند که به خدای واحدِ حقیقی تعلق ندارند.
اغلب ترجمهها و تفاسیر به افرادی اشاره دارند که «قبل از بنیاد عالم در کتاب حیات نوشته شدهاند.» یوحنا نکتهای مشابه را در مکاشفه ۱۷: ۸ مطرح میکند؛ جایی که او به «همهٔ کسان که نامشان در آن دفتر حیات نیامده» اشاره میکند. ترتیب کلمات در ۱۳: ۸ میتواند به طور جایگزین حاکی از آن باشد که منظور یوحنا «برهای است که از بدوی آفرینش ذبح شده بود» (رجوع شود به ترجمههای KJV, NIV). ترتیب کلمات تعیینکننده نیست، و با توجه به موارد موازی، یوحنا به احتمال زیاد درباره کسانی سخن میگوید که قبل از آغاز تاریخ در کتاب حیات ثبت نام شده بودند. در نهایت، مرگ مسیح پیش از شروع تاریخ مقدر شده بود، اما گفتن اینکه او واقعاً قبل از آغاز عالم ذبح شده، مسئلهای کاملاً متفاوت است؛ زیرا بره در سیر تاریخ ذبح شد، نه قبل از آغاز عالم. از سوی دیگر، خداوند پیش از شروع تاریخ تصمیم گرفت که چه کسانی در کتاب حیات ثبت شوند.
خویشتن را آماده سازید
یوحنا به همان الگوی بهکاررفته در هر هفت نامه (مکاشفه ۲: ۷، ۱۱، ۱۷، ۲۹؛ ۳: ۶، ۱۳، ۲۲) باز میگردد. کسانی که گوش شنوا دارند، باید گوشهای خود را بگشایند و به آنچه گفته میشود توجه کنند. مردم از پیش دربارهٔ اقتدار جانور و آزار و کشتار مسیحیان توسط او آگاه شدهاند. همچنین به آنها اطلاع داده شده که غیر مسیحیان پرستش و ستایش خود را نثار جانور خواهند کرد. بنابراین، مؤمنان باید خود را مهیا سازند. برخی مقدر به اسارت هستند، و به اسارت خواهند رفت. برخی دیگر مقدر شدهاند که با شمشیر کشته شوند، و همینگونه نیز خواهد شد (رجوع شود به اِرمیای ۱۵: ۲؛ ۴۳: ۱۱). چنین وقایعی به این معنی نیست که خداوند آنها را ترک کرده یا فراموش نموده است؛ قدرت جانور حاکی از تسلیم حاکمیت مطلق خداوند بر جهان نیست، چرا که جانور تنها به اراده خدا اقتدار خود را اعمال میکند. از این رو، مؤمنان فراخوانده شدهاند که پایداری کنند و به سَروَرِ خود وفادار بمانند. آنها باید با وجود آزار و مشکلات پیش رو، بر وفاداری خود ثابتقدم باشند.
بند بعدی (۱۳: ۱۱–۱۸) با رؤیت جانوری دیگر توسط یوحنا آغاز میشود که از زمین برمیآید. این جانور دیگر، در جای دیگری با عنوان «نبی و پیامبر دروغین» (۱۶: ۱۳؛ ۱۹: ۲۰؛ ۲۰: ۱۰) معرفی میشود. پس، جانور دوم ادعا میکند که از طرف خداوند سخن میگوید و بدین ترتیب نمایندهٔ اقتداری مذهبی است که مغایر با کلام و طریق خداوند است. اگر جانور اول امپراتوری روم باشد، جانور دوم به احتمال زیاد کهانت/طبقه روحانی امپراتوری است. فریبندگی جانور دوم کاملاً مشهود است — او دو شاخ مانند بَرّه دارد، و خود را هماهنگ با بَرّه نشان میدهد، اما در واقع مانند اژدها سخن میگوید و پیام خود را اهریمنی آشکار میسازد. عیسی مسیح نیز خود هشدار داد که انبیاء دروغین «در لباس میش» خواهند آمد، در حالی که در واقع «گرگهای درنده» هستند (متی ۷: ۱۵).
جانور دوم سومین عضو از سه شخص ناپاک است که کارکردی شبیه به روح ناپاک را دارد. او اقتدار جانور اول را در حضور او اِعمال میکند و «ساکنان زمین» (تمامی غیر مسیحیان) را وادار میسازد تا جانور را بپرستند. بی ایمانان با خوشحالی اطاعت میکنند، زیرا جانور پس از بهبود یافتن از زخمی به ظاهر مهلک، دارای قدرتهای الوهی به نظر میرسید. به عبارت دیگر، جانور نسخهٔ مخصوص به خود را از رستاخیز داشت— درست زمانی که حاکمیت تمامیتخواه به نظر میرسید خفه شده است، از میان خاکسترها برخاست تا دوباره فرمانروایی کند.
باورپذیری جانور دوم توسط قدرت معجزهآسای او تقویت میشود (رجوع شود به ۱۶: ۱۴). به بیان دیگر، به نظر میرسد که دین دروغین از نظر تجربی تأیید شده است. همانطور که ایلیای نبی میتوانست آتش را از آسمان فرود آورد (اول پادشاهان ۱۸: ۳۸)، دین دروغین در اینجا نیز ادعا میشود که با نشانهها و عجایب تأیید شده است. هم عیسی (متی ۲۴: ۲۴) و هم پولس (دوم تسالونیکیان ۲: ۹) تعلیم دادند که معجزاتی توسط مسیحهای دروغین و انبیاء کاذب انجام خواهد شد. چنین معجزاتی، مؤمنان را میآزمایند و میزان ارادت آنها به سَروَر را مشخص میکنند (تثنیه ۱۳: ۱–۳).
این نشانهها ساکنان زمین (غیر مسیحیان؛ رجوع شود به تفسیر ۳: ۱۰) را فریب میدهند و آنها را متقاعد میسازند که جانور شایسته پرستش و ستایش است. از این رو، ساکنان زمین تمثالی برای جانور میسازند. تمثالها به منظور پرستش ساخته میشدند، و یوحنا بار دیگر یادآور میشود که جانور پرستش میشود زیرا به نظر میرسید مرده است اما دوباره زنده شد. منظور از «تمثال» ساخته شدن یک تصویر تحتاللفظی از جانور نیست، بلکه روش مکاشفهای و نمادین یوحنا برای بیان پرستش جانور است. فعل «زنده شد» (اِزِیسِن – ezēsen) در جای دیگری در مورد رستاخیز مسیح به کار رفته است (رومیان ۱۴: ۹؛ مکاشفه ۲: ۸) و صیغهٔ جمع «آنان زنده شدند» (اِزِیسان – ezēsan) در جای دیگری به رستاخیز روحانی یا جسمانی مؤمنان اشاره دارد (۲۰: ۴–۵). بی ایمانان جانور را به دلیل قدرت رستاخیزیاش میپرستند، زیرا امپراتوری مرده به نظر میرسد اما مدام به زندگی بازمیگردد. بنابراین، جانور، تقلیدی تمسخرآمیز و جعلی از مسیح است.
ما باید مشتاق به تحمل رنج بخاطر نام مسیح باشیم، تمام هستی خود را فدا و نثار مسیح کنیم، و تا به انتها استقامت ورزیم تا پاداش نهایی را احراز نماییم.
بار دیگر مشاهده میکنیم که جانور دوم همانند روحالقدس عمل میکند. همانطور که روحالقدس برای تجلیل عیسی (یوحنا ۱۶: ۱۴) و تدهین او با قدرت (لوقا ۴: ۱۸–۲۱) آمد، جانور دوم نیز جانور اول را تکریم و توانمند میسازد. هنگامی که یوحنا اعطای حیات به تمثال جانور را توصیف میکند، نباید تصور کنیم که تمثال به معنای واقعی کلمه زنده میشود. بلکه نکته این است که جانور دوم، جانور اول را در تلاشهایش تقویت و پشتیبانی میکند. گفتار جانور اول فوقطبیعی، الهام گرفته، مقتدر و متقاعد کننده به نظر میرسد؛ او در قالب وحی سخن میگوید. اما این صرفاً مسئلهٔ ترغیب و اقناع نیست. اجبار یکی از ارکان اصلی «رسالت» جانور دوم است، و کسانی که از پرستش جانور اول خودداری کنند، به قتل میرسند. به همین ترتیب، پلینی به امپراتور تِراژان (۹۸–۱۱۷ پس از میلاد) مینویسد که با مسیحیان چه کند: اگر آنها برای خدایان قربانی کنند، نباید مجازات شوند (نامهها ۱۰.۹۶.۵ LCL)، اما اگر امتناع ورزند، باید به قتل برسند. چنین وفاداری مطلقی توسط نبوکدنصر نیز مطالبه شده بود (دانیال ۳: ۵–۶). کسانی که در برابر جانور تعظیم میکنند، فاش میسازند که به خدای واحدِ حقیقی تعلق ندارند (رجوع شود به مکاشفه ۱۴: ۹–۱۱؛ ۱۶: ۲؛ ۱۹: ۲۰؛ ۲۰: ۴).
مٔهر و علامت هیولا
جانور دوم همچنین قدرت جانور اول را از طریق تبعیض اقتصادی اجرا میکند. هیچ کس، فارغ از طبقه اجتماعی یا نفوذش، قادر به خرید و فروش نخواهد بود، مگر آنکه نشانی بر پیشانی یا دست خود داشته باشد که حاکی از ارادت او به جانور باشد. این عدد، نام جانور را نشان میدهد (رجوع شود به ۱۴: ۱۱؛ ۱۵: ۲). بسیاری از مفسران این را تحتاللفظی تلقی میکنند، گویی یک نشان حقیقی به نحوی بر پیشانیها و دستها حک خواهد شد، اما زبان مورد استفاده احتمالاً نمادین است. همانگونه که مُهر بر پیشانی ۱۴۴,۰۰۰ نفر (۷: ۳) تحتاللفظی نیست، این نشان نیز نباید به صورت تحتاللفظی فهمیده شود. در هر حال، دو جانور با هم توطئه میکنند تا مؤمنان را از بازار کسب و کار محروم سازند.
یوحنا این بخش را با بیانیهای به پایان میبرد که در طول تاریخ مفسران را مجذوب و گیج کرده است. او خوانندگان را فرامیخواند تا دانا باشند تا بتوانند عدد جانور را محاسبه کنند. به ما گفته شده است که این عدد، عدد یک انسان است: ۶۶۶. در برخی از نسخ خطی ۶۱۶ آمده است، اما قرائت برتر، ۶۶۶ است. اگر این عدد به یک فرد خاص اشاره داشته باشد، بهترین حدس، نِرو است. اگر «نِرون قیصر» از یونانی به عبری رمز نگاری شود، حروف، عدد ۶۶۶ را نتیجه میدهند؛ هرچند بعید است که مخاطبان اصلی این راه حل پیچیده را درک کرده باشند.
در طول تاریخ، گمانهزنیهای بیداد گرانهای در مورد هویت این شخص ترویج شده است، و هر حدسی تاکنون اشتباه بوده است. مزیت دیدن یک ارجاع به نِرو این است که او با دورهٔ زمانی نگارش یوحنا همخوانی دارد، دورهای که در آن گمان و هراس از بازگشت نِرو از پارت پس از مرگش وجود داشت. با این حال، یافتن ارجاعی به نِرو آسان یا واضح نیست؛ زیرا فرد باید از یونانی به عبری آوانویسی کند تا عدد ۶۶۶ به دست آید، که این برای مخاطبان اصلی، تلاشی بیش از حد دشوار به نظر میرسد. همچنین، همانگونه که پیشتر اشاره شد، اگر مکاشفه در دهه ۹۰ میلادی نگاشته شده باشد، ترس از بازگشت نِرو تا آن زمان به شدت کاهش یافته بود. لذا، شاید بهتر باشد به سمت تفسیر دیگری گرایش یابیم.
عدد ۷۷۷ نماد کمال است، اما یوحنا میگوید ۶۶۶ عدد یک انسان است. بنابراین، عدد ۶۶۶ نمایانگر هر آنچه ضدّ خدا و ضدّ مسیح است، یعنی تمام آنچه در معارضه با خدای واحد حقیقی است، میباشد. اگر ۷۷۷ نماد تقدس و خیر مطلق باشد، ۶۶۶ نشاندهندهٔ عظمت و کلیّت شرارت است. از این رو، قصد یوحنا اشاره به فرد خاصی در اینجا نیست. بلکه، ملکوت جانور، قلمروی انسانی و قلمروی شر است، نه قلمرویی الوهی. ماهیت انسانیت جدای از خداوند، ماهیتی اهریمنی است. قلمرو جانور وعده حیات و رفاه میدهد، اما در عوض مرگ، بدبختی و ویرانی به ارمغان میآورد.
این مقاله اقتباسی است از کتاب شرح تفسیری ESV؛ عبرانیان تا مکاشفه: جلد ۱۲ که به ویراستاری ایان ام. دوگید، جیمز ام. همیلتون جونیور و جی اسکلار منتشر شده است.
نوشتهٔ از دکتر توماس آر. شراینر به تاریخ ۸ اکتوبر۲۰۱۸در انشتارات کراسوی و به تاریخ ۲۰ اکتوبر ۲۰۲۵ در باختر برای انجیل.

